Adventures of Varda

Adventures of Varda

سرگشتگی و حیرانی ما رو پایانی نیست
بیا سرگردون و حیرون زیبایی ها باشیم
و لمس کنیم هرآنچه دیدنی و حس کردنیه
چرا که آدمی زنده ست
برای زندگی کردن...
+در جستجوی «ماجرا»

آخرین مطالب




بوستون ورسوس میزوری

سه شنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۹، ۰۷:۳۰ ق.ظ

متوجه شدم این روزها به شدت دچار anxiety induced procrastinationام. یعنی یک جاهای نامعلومی که خودم هم خبر ندارم اعتماد به نفسم در طی سالیان نابود شده و در درونم فکر میکنم از پس کارها بر نمیام. نتیجه ش میشه انجام ندادن کارها تا لحظه ی آخر و گرم کردن سر خود به چیزی جذاب تر!

اینه که اولین task امروزم سرچ کردن درباره ی راه حل کاربردی و درست حسابی برای این بلای خانمان سوزه.

مقاله مون آماده شده و امروز قراره سابمیت بشه‌. شب با «ف» قراره صحبت کنم و ازش چم و خم دانشگاه های میزوری رو بپرسم. از وقتی فهمیدیم I-140های ماساچوست و بالتیمور می‌ره تگزاس (و خب به خاطر نخبه پروری این دو صف گرین کارت NIWتگزاس تا آن سر دنیاس و سه سال طول میکشه!) نظرمون از هاروارد و جانز هاپکینز برگشته به هر دانشگاه خوب و بدی که پرونده های ایالتش به نبرسکا بره.

گاهی مچ خودم رو در حالی میگیرم که به خودم میگم وای اگه هاروارد بری همه میگن رفته هاروااارد!! بعد که به هزینه های زندگی و این صف گرین کارت طولانی فکر میکنم به خودم میگم زن! این همه سال برای تشویق بقیه زندگی کردی چی شد که حالا به خاطر اسم و رسم میخوای بری جایی که چندسال سختی بکشی؟ رتبه دو رقمی و دانشگاه تهران توی ایران چه گلی زد به سرت که انتظار داری پست داک هاروارد بزنه؟ آیا ندیدی چه فارغ التحصیل های دانشگاه های کوچیکتری که از شماها عاقبت بخیر تر شدن؟ و بعدش میشینم لیست دانشگاه های مرکز و غرب رو نگاه میکنم. :)) فقط امیدوارم سر از استنفورد و سواحل غربی درنیارم که من تحمل گرما ندارم. منو ببرید یه جای سرد و پربرف خواهشا. :(

خلاصه که امروز روز پرماجراییه. پس پاشیم که به تعویق انداختن شروعش دردی رو دوا نمیکنه.

+یادم باشه برگشتم درباره ی عینک رنگارنگ زندگی که تصمیم گرفتم کم کم به چشم بزنم باهاتون حرف‌ بزنم. ^_^ نتیجه ی سرچ برای اون procrastination رو هم امتحان میکنم و اثربخشهاش رو اطلاع میدم بهتون!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۱/۲۸
Varda Valinor

نظرات  (۱)

۰۱ اسفند ۹۹ ، ۱۹:۳۷ نارنگیس رهنورد

منم مثل تو هستم البته تلاش کردم درستش کنم. و طبق تحقیقاتم حداقل سه تا عامل خیلی مهم هستن که باعث این اتفاق میشن. کمالگرایی، بی مسئولیتی، یا نداشتن درک درست از زمان.

کمالگرایی یه جورایی فکر‌میکنم مشکل اصلی تو باشه. چون فکر میکنی که نمیتونی کار رو به بهترین و کامل ترین نحو انجامش بدی میندازیش عقب و سراغش نمیری و البته مشکل من هم همین بود. نداشتن درک درست‌‌ از زمان هم اینطوریه که تو زمان حال رو به آینده ترجیح میدی. یعنی صبر نداری. دوست داری اون روزی که بهت خوش میگذره امروز باشه نه فردا. این دلیل اصلیش اینه که توی ۲ تا ۵ سالگی هرچی خواستی سریع بهت دادن و برای رسیدن به خواسته هات صبر نکردی.

یکی از راه حل هاش که برای من موثر بود این بود که از کوچیک ترین کارها هرچی بود رو همون موقع که یادم میاد انجامش بدم و اصلا نذارمش واسه فردا. اینجوری یواش یواش عادت کردم هرکاری رو همون موقع انجام بدم امتحانمو نذارم شب امتحان. هر درسی رو یاد گرفتم‌همون موقع مرورش کنم‌مثلا.

درمورد کمال گرایی هم‌تا دلت بخواد راه حل هست. دیگه اون رو باید خیلی عمیق تره بهش پرداخت.

پاسخ:
سلام نارنگیس جانم
ممنونم از توصیه هات. انقدر خوب میفهمی چی میگم که کاش روانشناس بودی مشاورم میشدی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی