چه دنیای برابری!
از ساعت ۵:۳۰ بیدارم و دارم پادکست All Ears English گوش میدم و تمام خانواده خوابن، همه جا تاریک و آرومه و «لینزی مکمن» داره توی گوشم درباره ی فرهنگ های غریبه حرف میزنه. برام عجیبه که آدمی با وضعیت تحصیلی و مالی معمولی چطور ۶ ماه ژاپن و ۳ ماه بوئنوس آیرس زندگی کرده؟ مگه توی کشور ما برای این کار نباید میلیاردر و پنجاه ساله و بازنشسته باشی چون اولا نمیتونی پولشو بدی، ثانیا نکنه ۶ ماه سفر از درس و کار خیلی مهم و خفنت عقب بندازدت و از باقی اسب های دونده ی توی پیست بمونی؟!!
دارم فکر میکنم چقدر چیزهای سخت و اهداف بزرگ ما هست که برای بقیه حق مسلم نوجوونیه؟ چقد باید زحمت بکشیم تا به جایی برسیم که خیلیا با تولد حقش رو داشتن که اونجا باشن؟ این مزخرفی که میگفتن دنیا بر مبنای عدل ساخته شده رو کی اولین بار گفت؟ تا حالا دنیا رو دیده بود؟
+روزم و هفته م رو شروع میکنم با سرخوشی گوش دادن به پادکست محبوبم و پست گذاشتن اینجا، به امید آینده ای که شاید کمی عادلانه تر باشه برامون... بدم میاد از گذاشتن پست های نک و ناله و ناامید! قول میدم آخریش باشه. امروز یادتون باشه سمت سوشال مدیا نریییید واردا خانوم! 😑😤